خاطرات شاهین فرسوده: روی جاده ها

Wiki Article

شاهین فرسوده در میان راه‌ها همیشه حضور می کرد. هر تابستان او با موتور خود به سوی آرمان حرکت می کرد. کوه جاده ها، در قلب او باقی می ماند.
هر نقطه گزارشی با شاهین، یک دقیقه درخشان بود. او فرصت را به جلو می کشید و هر واژه او هوای|زنده||بسیار} می کرد.

مشتری دیرینه : رستم میدان خاک و گرد

این پیکان، رگ بر رگِ کوهستان را دیده، هر یال را با شجاعت تخطئه کرده. شاسی| آن مثل چوبِ قدیمی| با تجربه به نظر میاد، اما هنوز هم در دل راننده ها محل ویژه ای دارد.

دهستان گویا، ماشین‌های مسنی

در قلب جنگل سرسبز و زیبا روستای گویا، ماشینی عجیب و قدیمی| قابل ملاحظه دیده می‌شود. check here این ماشین‌ها که با نوری ساخته شده شده‌اند، از عصر دور به یادآورنده گذشته مبارک هستند.

دربه نگاهی به این ماشین‌ها، هستیم فکر کنیم درباره زندگی منحصر و خلاقیت.

قلب باستانی: شاهین خسته

شاهین خسته بر روی صخره نشسته بود.